دانلود پایان نامه رشته روانشناسی
بررسی عوامل و انواع الگوهای سبک های فرزندپروری و سازگاری
سبکهای فرزندپروری
امروزه محققان در خصوص سبکهای فرزندپروری والدین و تأثیراتی که هر یک بر رشد کودکان دارند، به بحث و بررسی پرداخته و الگوهای متفاوتی را ارائه داده اند. عمده ی مطالعات و مدلهای ارائه شده در این حوزه، بر دو بعد، پذیرش-پاسخ گویی[1] و درخواست-کنترل[2] تأکید دارند (دارلینگ[3] و اشتاین برگ[4]، 1993؛ مک کوبی[5] و مارتین[6]، 1983). بعد اوّل فرزندپروری (پذیرش- پاسخ گویی)، نشان دهندهی والدینی است که حمایت کننده بوده و به نیازهای فرزندانشان حساس هستند، تمایل دارند به کودکان خود محبت کنند و آنها را تحسین نمایند. والدین پذیرا و پاسخگو، با عاطفه هستند ، اغلب با مهربانی ، تحسین و تشویق با فرزندانشان برخورد می کنند؛ آنها همچنین، موقعی که، کودک رفتار ناشایستی انجام میدهد فوراّ او را تنبیه نمیکنند. والدینی که کمتر پذیرا و پاسخگو هستند، از فرزندان خود ایراد میگیرند، آنها را تحقیر و تنبیه میکنند و به آنها توجهی نمینمایند (سیگلمن، 1999).
بعد درخواست- کنترل، بر کنترل والدین بر تصمیمات فرزندان اشاره دارد. والدین کنترل کننده و درخواست کننده یک سری قوانین را برای کودکان قرار میدهند و از آنها انتظار دارند که از قوانین پیروی نمایند. آنها رفتار فرزندان را مشاهده و نظارت میکنند تا مطمئن شوند که، مقررات توسط فرزندان اجرا میشود. والدینی که کمتر سخت گیر و کنترل کننده هستند، درخواستهای کمی از فرزندان دارند، و به آنها اجازه میدهند که استقلال و خودمختاری بیشتری در محیط اطرافشان داشته باشند. با توجه به این دو بعد، چهار سبک فرزندپروری عبارتند از: مقتدر[7]، مستبد[8] (سلطه جو)، سهل گیر[9] و غفلتگرا[10] (دارلینگ و اشتاین برگ، 1993، مک کوبی و مارتین، 1983).
[1]. acceptance-responsiveness
[2]. Demandingness-Control
[3]. Darling
[4]. Steinberg
[5]. Mccoby
[6]. Martin
[7]. authoritative
[8]. authoritarian
[9]. permissive
[10]. neglecting
سازگاری
سازگاری به لحاظ نظری، سازهی متنوع و پیچیدهای تلقی میشود و بر این اساس، اندیشمندان سعی در بررسی ابعاد گوناگون آن داشتهاند. منظور از سازگاری، رابطهای است که بین فرد و محیط او، بهویژه محیط اجتماعی وجود دارد و به او امکان میدهد تا نیازها و انگیزههای خود را پاسخ گوید. فرد زمانی سازگار است که بتواند بین خود و محیط اجتماعیاش رابطهای سالم برقرار کند و انگیزههای خود را ارضا کند، در غیر این صورت، او را ناسازگار قلمداد میکنیم. در واقع، سازگاری با محیط، مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموختهها به میزان کوشش و علاقهی فرد برای یادگیری بستگی دارد (اسلامینسب، 1373). انجمن روانپزشکی آمریکا (1994، به نقل از حجازی و شکوریفر، 1384) سازگاری اجتماعی را چنین تعریف میکند:
هماهنگ ساختن رفتار به منظور برآورده ساختن نیازهای محیطی که غالباً مستلزم اصلاح تکانهها، هیجانها و نگرشهاست. سازگاری فرایندی اجتماعی است که برآیند تأثیر عوامل فردی، خانوادگی و محیطی میباشد و بنابراین پدیدهای تک علتی محسوب نمیشود (زکی، 1389). سازگاری شرایط یا حالتی است که در آن رفتارهای فرد با نیازهای فرهنگ یا جامعهای که به آن تعلق دارد، منطبق میشود و فرد احساس میکند که نیازهایش ارضاء شدهاند و یا ارضاء خواهند شد (کاظمی، 1388).